معنی جینز سی. اسکو

حل جدول

جینز سی. اسکو

برنده نوبل شیمی در سال 1997 میلادی


سی

از نت های موسیقی

بله ایتالیایی

عدد عنقا

لغت نامه دهخدا

اسکو

اسکو. [اِک ُ] (اِخ) رودخانه ایست که در بلژیک و فرانسه جریان دارد، طول آن 400 هزارگز است که 120 هزارگز مسیر علیای آن در فرانسه است. این رود از جوار شهر کاتِلِه واقع در ایالت اسنه از ایالات شمال شرقی فرانسه سرچشمه گرفته بسوی شمال و شمال شرقی روان میشود، آنگاه داخل ایالت هَن گشته از میان بلاد کامیرِه، والَنْسیَن و کُنْدِه بحدود بلژیک میرسد و از میان شهرهای تورنای، اودِنارد، گاندوآن وِر واقع در این کشور میگذرد و در این حال وسعت بسیار می یابد و بدو شاخه و شعبه ٔ خلیج مانند غربی و شرقی منقسم می گردد و در بین ابرها جزائر بزرگی بوجود می آید، آنگاه شعبه ٔ شرقی (بعبارت اصح شمالی) بیک شعبه از رودخانه ٔ رین اتصال یافته بدریای شمال میریزد. این نهر، نهرهای فرعی چندی هم دارد که بزرگتر آنها عبارت است از رودخانهای ذیل: سانسه، اسکارپ، لیس، داندِر و رویال. علاوه بر این کانال سنت کنتین نیزباین نهر اتصال دارد، و در شهر آنور در استقامت شمال غربی جریان می کند و چون بحدود هلند درمی آید تمام استقامت خود را بسوی مغرب متوجه می سازد و کلیهً مجرای آن دارای پیچ و خمهای بسیار است و مجموع طول آن به 430 هزار گز بالغ میشود که 107 هزار گز آن در خاک فرانسه، 233 هزار گز در بلژیک و 90 هزار گز هم در هلندجریان دارد. وسعت رودخانه ٔ مزبور در کشور فرانسه به 20 گز بالغ میشود و بشکل جدول برای کشتی رانی مناسب است و در بلژیک رفته رفته بوسعت خود می افزاید تا در شهر آنور به 700 گز میرسد و در هلند بدو شعبه منقسم میگردد که وسعت هر شعبه از هزار گز تجاوز نمیکند. تا نزدیکی شهر آنور آب این رودخانه شور است و در این شهر لنگرگاه زیبایی تشکیل میدهد و تأثیر جزر و مدّ تاشهر گاند در آن محسوس است. (از قاموس الاعلام ترکی).


سی

سی. [سی ی] (ع ص، اِ) مثل. مانند. || جای هموار و برابر. (منتهی الارب).

سی. (عدد، ص، اِ) پازند «سی » از پهلوی «سیه »، پارسی باستان «ثریثه»، اوستا «ثریست »، سانسکریت «تریچت « » هوبشمان ص 760»، کردی عاریتی و دخیل «سی »، افغانی «درش »، گیلکی و تهرانی «سی » سه بار ده، ده بعلاوه ٔ بیست. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). عددی است معلوم. (برهان). عددی است معروف که سه ده باشد. (آنندراج):
پس این داستان کش بگفت از خیال
ابر سیصد و سی و سه بود سال.
ابوشکور.
ز مصری و چینی و از پارسی
همی رفت با او شتر وارسی.
فردوسی.

سی. [س َ] (اِ) سنگ را گویند و به عربی حجر خوانند. (آنندراج) (برهان) (جهانگیری).

سی ٔ. [س َی ْءْ] (ع اِ) شیر گردآمده در اطراف پستان پیش از دوشیدن. (منتهی الارب).

گویش مازندرانی

سی

عدد سی، گوشه

فرهنگ معین

سی سی

[فر.] (اِمر.) سانتیمتر مکعب (اختصاری).


سی

[فر.] (اِ.) هفتمین نُت موسیقی.

فرهنگ عمید

سی سی

واحد اندازه‌گیری حجم برابر با یک‌هزارم مترمکعب. میلی‌لیتر، سانتی‌مترمکعب،


سی

عدد ۳۰، بعد از بیست‌ونه، سه‌برابر ده،

فرهنگ فارسی هوشیار

سی ستاره

سی دندان. یا سی ستاره پاک. سی دندان

معادل ابجد

جینز سی. اسکو

227

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری